تصویربرداری طبی معمولی (مانند MRI) در تشخیص سرگیجه حمله ای وضعیتی خوش خیم (BPPV) موثر نیست، زیرا بلورهایی را که به داخل کانال های نیم دایره ای حرکت کرده اند را نشان نمی دهد. با این حال، وقتی سر شخصی که سرگیجه حمله ای وضعیتی خوش خیم دارد به موقعیتی میرود که باعث میشود کریستالهای جابجا شده در داخل کانال حرکت کنند، سیگنالهای خطا باعث میشوند که چشمها در یک الگوی بسیار خاص به نام «نیستاگموس» حرکت کنند.
از آنجایی که کریستال های جابجا شده باعث می شود مغز فکر کند که شخص در حال حرکت است در حالی که حرکت نمی کند، به اشتباه باعث حرکت چشم ها می شود که به نظر می رسد اتاق در حال چرخش است. حرکت چشم نشانه این است که چیزی باید به صورت مکانیکی اتفاق بیفتد تا مایع در مجرای گوش داخلی حرکت کند در حالی که نباید باشد.
تستهایی مانند تستهای Dix-Hallpike یا Roll Test شامل حرکت دادن سر به سمت جهتهای خاص است که به نیروی جاذبه اجازه میدهد تا کریستالهای جابجا شده را حرکت دهد و سرگیجه را تحریک کند.
دو نوع سرگیجه حمله ای وضعیتی خوش خیم وجود دارد: یکی که کریستالهای شل میتوانند آزادانه در مایع کانال حرکت کنند (کانالیتیازیس) و یکی که در آن تصور میشود کریستالها روی دستهای از اعصاب آویزان شدهاند (کوپولولیتیازیس). در مورد کانالیتیازیس، کمتر از یک دقیقه طول میکشد تا کریستالها پس از تغییر خاص در موقعیت سر که باعث چرخش شده است، حرکت خود را متوقف کنند. هنگامی که کریستال ها از حرکت باز می ایستند، حرکت مایع ته نشین می شود و نیستاگموس و سرگیجه متوقف می شوند. با کوپولولیتیازیس، کریستالهایی که روی دسته اعصاب حسی چسبیدهاند، نیستاگموس و سرگیجه را بیشتر تدوام می دهند تا زمانی که سر از موقعیت آسیبدیده خارج شود. تمایز این دو مهم است زیرا درمان هر نوع متفاوت است.
بدون دیدگاه